محتوای فکری والد آگاه
ما چگونه والدی هستیم؟ والدی آگاه که از اهمیت نقش و مسئولیتی که بر عهده گر فته ایم آگاهی دارد؟ – مسئولیتی که با انتخاب دعوت یک کودک به این دنیا آغاز شده- ، یا والدی که با خود فکر می کنیم “بچه ست دیگر، بزرگ می شود، همین طور که ما بزرگ شدیم ، کی پدر و مادرهای ما در آن زمان این همه وسایل ارتباط جمعی و اطلاعات، دور و اطراف شون بود، که بگه این درسته و اون اشتباه، همه هم بزرگ شدیم،، الان مگه چه مشکلی داریم” و بدون وقت گذاشتن برای مسئولیت بزرگی که بر دوش داریم، در زمانه ای متفاوت با زمانه ی کودکی های خود، همان راهی را می رویم که والدین مان برای تربیت ما طی کردند؟!
والد آگاه می داند که کودکان امروز و فضای زندگی امروز، با کودکی و فضایی که خود ما در کودکی طی کرده ایم، بسیار متفاوت است، پس برای تربیت مؤثر و مطلوب نیاز به آگاهی دارد، البته که والدی کردن همیشه به آگاهی نیاز داشته است، اما شرایط دسترسی به این اطلاعات و آگاهی ها در عصر حاضر مهیا تر است. اکنون با این حجم از اطلاعات و راهکارهای مختلف، حقیقتا ً والد آگاه ، چه مسیری را بهتر است برگزیند؟
از مفهوم تربیت آغاز می کنیم، تا به حال به این فکر کرده ایم که تربیت کردن واقعاً چه چیز است؟ آیا تربیت کردن فقط همین است که به بچه های مان یاد بدهیم چه کارهایی صحیح است و چه کارهایی ناصحیح ؟ مثلاً احترام گذاشتن به دیگران صحیح است و بی احترامی نا صحیح، درسخوان بودن صحیح است و درس نخواندن نا صحیح. آیا تربیت فقط همین است که ما این بایدها و نبایدها را به کودکان بیاموزیم ؟ و آیا از تأثیر رفتار و گفتار خود بر کودکانمان آگاهی داریم؟
یک والد آگاه، والدی است که میداند گفتار و رفتار او چه تأثیرات عمیقی بر کودکش بر جای می گذارد، چرا که حقیقت این است که کودکان بیش از آنکه از بکن و نکن ها و نصیحت های ما، یاد بگیرند، از مشاهده ی رفتار و گفتار ما یاد می گیرند، این یادگیری هم به این شکل است که از این مشاهده ، افکار و باورهایی درذهن شان شکل می گیرد و آن را در ره توشه ای قرار داده و در بقیه طول سفر زندگی، از آنها در تمام لحظات و تصمیم گیری های کوچک تا بزرگ زندگی شان بهره می برند.
بنابراین والدین آگاه از این تأثیرات آگاهی دارد و متوجه است که تربیت از خود او شروع می شود، او این را می داند که در هر لحظه از زندگی با گفتار و رفتارش، در حال آموزش و تربیت کودک خود است، نه فقط در لحظاتی که باید و نبایدی را به کودک یاد آور می شود ، والد آگاه می داند که کودک او آینه اوست و بازتابی از خود او و می داند که مهمترین الگوی فرزندش است و در هر لحظه ، کودک از مشاهده او یاد میگیرد و تربیت میشود.
والد آگاه می داند که اگر کودکی صادق، صبور، پرهمت، درسخوان، منضبط، مثبت اندیش، قانع و کم توقع، مستقل، با اعتماد به نفس و هدفمند، اهل مطالعه، شاکر، منصف، قدردان و … میخواهد، بهتر است در ابتدا نگاهی به خود بیندازد و بررسی نماید که به عنوان مهمترین الگو و مربی کودک خود ، تا چه حد، این ویژگی ها و مهارت ها را داراست و اگر نیاز است شروع به تغییر خود نماید، که قطعاًً همین تلاش او برای تغییر، یکی از بزرگترین درس های زندگی را به کودک می دهد، به این ترتیب فرزندش منعطف بودن و تلاش برای تغییر و رشد را نیز یاد می گیرد و متوجه می شود که هیچ انسانی کامل و بی اشتباه نیست و همه در کنار هم در مسیر رشد و کامل شدن هستیم.
والد آگاه می داند که این بسیار طبیعی است که بخشهایی در وجودش نیاز به رشد بیشتری دارند و هیچ شخصی کامل و بی عیب و نقص نیست و در کنار کودک خود و نیز به جهت طی مسیر به سوی کمال و خودشکوفایی شروع به بهبود بخش های رشد نایافته یا کمتر رشد یافته ی وجودش می کند.
پس والد آگاه می داند که مهمترین الگوی زندگی کودک خود است و می داند که هیچ انسانی کامل نیست و در کنار کودک ش به جهت رشد خود، تلاش می کند، او این را می داند که نمیتوان صبر کرد که خود انسانی کامل شویم ، بعد صاحب فرزند شویم و نمیتوان تربیتی کامل و بی عیب و نقص داشت و کودکی کاملا رشد یافته و بدون هیچ کم و کاستی، پرورش داد، والد آگاه با پذیرش این واقعیت دائماً در حال مطالعه و بهره گیری از منابع مختلف آموزشی و در حال تلاش و تمرین مستمر به جهت رشد بیشتر و بیشتر است ، و به دنبال دلیل و بهانه برای توجیه و انکار بخشهای کمتر رشد یافته ی وجود خود یا کودکش نیست و می داند که هدف این زندگی تلاش به جهت رشد و خودشکوفایی است و در تمام طول حیاتش در این مسیر گام برمی دارد و این را به فرزندش نیزآموزد.
دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
8 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.